اکبری: پائز وظیفهای به کسی محول نکرد/ باید مثل ژاپن باشیم
سرمربی تیم ملی والیبال در چند دیدار پایانی لیگ ملتهای ۲۰۲۴ گفت: تا زمانی که پائز سرمربی بود، ما در خدمت او بودیم اما وظیفه فنی خاصی به کسی محول نکرد.
پیمان اکبری سرمربی تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملتهای 2024 درمورد عملکرد تیم ایران در این رقابتها و پرسشهای دیگر، گفتوگویی با سایت فدراسیون داشت که مشروح کامل آن به شرح زیر است.
در 20 مسابقه صاحب 2 برد شدیم
از روز اولی که پائز به عنوان سرمربی تیم ملی والیبال انتخاب و با وی قرارداد بسته شد، یکی از اهداف او این بود که تیم ملی والیبال مجوز حضور در المپیک را کسب کند و بعدش هم بتوانیم در مرحله پایانی لیگ ملتها حضور پیدا کنیم. این دو هدف را پائز برای فدراسیون والیبال ترسیم کرد که به هیچکدام دست نیافت. هفته اول و دوم لیگ ملتها را که بدون هیچ بردی پشت سر گذاشتیم و هفته سوم با توجه به شرایط و تغییراتی که پیش آمد و تمام بازیکنانمان در شرایط سخت روحی و روانی قرار داشتند، اما توانستیم دو برد به دست آوریم. نمیخواهم کسب دو پیروزی مقابل آمریکا و هلند را بزرگ کنم، اما نباید آن را نیز کوچک بشماریم؛ بهخاطر اینکه از سال گذشته که دوازده دیدار در لیگ ملتها برگزار کردیم و هشت دیدار دیگری که پائز هدایت تیم را برعهده داشت، از بیست دیدار صاحب دو پیروزی شدیم، اما در چهار بازی هفته آخر دو برد بهدست آوردیم.
شناخت پائز از بازیکنان کم بود
در آغاز لیگ ملتها هدفمان کسب سهمیه المپیک و حضور در مرحله نهایی لیگ ملتها بود ولی به دلایل مختلفی به آن نرسیدیم. یکی از این دلایل میتواند به عدم شناخت پائز از بازیکنان تیم ملی والیبال ایران مربوط شود، چون واقعاً دیر به تیم اضافه شد. مشکل دیگر لژیونر بودن تعدادی از بازیکنان بود و آنها خیلی دیر به اردو اضافه شدند. خیلی مسائل دست به دست هم داد تا در این دوره از لیگ ملتها عملکرد مطلوبی نداشته باشیم. اگر در همان آغاز اردوها پائز به تیم اضافه میشد حداقل نسبت به بازیکنانی که در اردو حضور داشتند میتوانست به شناخت بهتری دست یابد. مثل پوریا خانزاده، مبین نصری و اکثر بازیکنان دیگر که در اردو بودند، اما شناخت او از تیم خیلی کم بود.
تمام تقصیرها به گردن پائز نبود
به هرحال پائز هم مربی است و کاش خودش اینجا بود و جوابگوی مردم می شد. اما حالا وی اینجا نیست و نمیخواهم خیلی درباره پائز صحبت کنم و قصد ندارم تمام تقصیرها را به گردن او بیندازیم، چون اعتقاد دارم زمانی که یک تیم نتیجه نمیگیرد فقط سرمربی به تنهایی مقصر نیست و عوامل زیادی دست به دست هم میدهند تا تیم نتیجه نگیرد. اگر میخواهیم تیم نتیجه بگیرد باید سه فاکتور مدیریت و برنامهریزی، کادرفنی خوب و بابرنامه و البته بازیکنان آماده و با انگیزه را در اختیار داشته باشیم. فکر میکنم تیم ملی والیبال ایران در این فاکتورها مشکلات زیادی داشت و امیدوارم برای آینده بیشتر به آن توجه شود.
پائز با دستیار برزیلیاش به زبان پرتغالی صحبت میکرد
درمجموع پائز آن شناخت کافی را از بازیکنان تیم ایران نداشت و نمیتوانست به نحو احسن از بازیکنان استفاده کند. اتفاق دیگری که افتاد این بود که پائز دستیاری برزیلی داشت و بیشتر با او و به زبان پرتغالی صحبت میکرد. گاهی اوقات روی نیمکت نیاز بود انگلیسی صحبت کند تا بدانیم که خواستهاش چیست و میخواهد چه چیزی را به تیم انتقال دهد، اما او بیشتر پرتغالی صحبت میکرد و این ارتباط ضعیف شده بود و آنطور که باید و شاید دستیاران و کادر فنی ایرانی کنار تیم ملی والیبال، نمیتوانستیم از نظر فنی اطلاعاتی بدهیم؛ البته این نکته را عرض کنم زمانی که سرمربی مشغول صحبت کردن است همه باید در چهارچوب نظرات وی صحبت کنیم و شاید در برخی مواقع نیاز به صحبت کردن دستیاران نباشد، مخصصوصا در زمان وقت استراحت، چون سرمربی کلا یک دقیقه فرصت دارد و باید این زمان محدود را خودش به صحبت با بازیکنانش سپری کند و اطلاعات بدهد. اگر دستیاران هم اطلاعاتی دارند باید به سرمربی منتقل کنند و او با بازیکنانش در میان بگذارد.
پائز وظیفه فنی خاصی به هیچکس محول نکرده بود
تا زمانی که پائز سرمربی تیم ملی والیبال ایران بود، ما به عنوان کادرفنی ایرانی همهجوره در خدمتش بودیم و همه به او خدمت کردیم و با وجود اینکه وظیفه فنی خاصی را به هیچکس محول نکرده بود، اما به هرحال این تیم، تیم کشورمان است و روی این تیم تعصب داریم و تا جاییکه توانستیم و پائز خواست در کنارش بودیم و کمک کردیم و به جرات میگویم که هیچ مشکلی هم در این مدت پیش نیامد، ولی سطح توقعی که شخصا از پائز و ملیپوشان داشتم برآورده نشد و خوب پیش نرفت تا درنهایت ریاست محترم فدراسیون والیبال تصمیم گرفت پائز را در میانه مسابقات برکنار کند. هیچکدام از عوامل همراه تیم در اتخاذ این تصمیم دخالتی نداشتند و فدراسیون تصمیم گرفت که وی را با توجه به نتایج ضعیفی که کسب کرده بود، تغییر دهد.
تقوی جسارت به خرج داد
تصمیم سختی بود شاید هم برای رئیس فدراسیون و هم برای کادرفنی. تقوی جسارت به خرج داده بود و در وسط مسابقات تصمیمی گرفت که در دورههای قبل هرگز رخ نداده بود. اینکه مربی را در میانه مسابقات عزل و همان موقع مربی دیگری را جایگزینش کنند. اگر سال گذشته در انتخابی المپیک این اتفاق رخ داد به علت استعفای بهروز عطایی بود و طلوعکیان کار را پیش برد ولی سابقه اینکه بخواهیم وسط مسابقات، مربی برکنار کنیم را در گذشته نداشتیم که جسارت تقوی بود و ریسک بزرگی کرد. البته ریسک بزرگتر را من انجام دادم و در آن شرایط چارهای نداشتم. شاید در شرایط نرمال گرفتن این تصمیم چندان دلچسب نبود، اما از آنجایی که همیشه سرباز وطن و در خدمت والیبال بودم و دیدم تیم ملی والیبال ایران در شرایط خوبی نیست و رئیس فدراسیون از من خواسته بود، با وجود تمام مشکلات قبول کردم.
برای دیدار با ترکیه فرصت برنامهریزی نداشتیم
برای دیدار با ترکیه فرصتی نداشتم تا با بازیکنانم صحبت کنم و حتی شب قبل از مسابقه که هدایت تیم ملی والیبال را قبول کردم، ساعت 11 صبح روز بعدش با ترکیه رقابت داشتیم. صبح بازیکنان از خواب بیدار شدند و مستقیم به دیدار با ترکیه رفتیم و فرصتی برای برنامهریزی نبود و حتی جلسه آنالیز ترکیه را نیز لئوناردو دستیار پائز انجام داده بود ولی در فرصت شش روزه در ژاپن و همچنین سه روزی که پیش از آغاز رقابتها به فیلیپین رفتیم،حدوداً 9 روز زمان داشتیم که در این مدت شرایط سختی را از نظر روحی و روانی و همچنین از نظر فنی پشتسر گذاشتیم. هشت باخت متوالی داشتیم و میخواستیم خوب تمرین و آنالیز کنیم. بخشهایی از تمرین خوب پیش میرفت و بخشهایی هم خوب نبود. جا دارد واقعاً از کادرفنی ایرانی تشکر کنم از امیر خوشخبر بهعنوان سرپرست تیم تا دکتر فتاحی، عبدالرضا علیزاده، نوید مشجری، امین شاکری، حدادی فیزیوتراپمان و نقرهای ماساژور تیم.
در 60 ساعت سه رقابت سنگین داشتیم
همه دست به دست هم دادیم و واقعاً تلاش کردیم تا بتوانیم تیم را به شرایط خوبی در هفته آخر برسانیم و خداراشکر این شرایط اتفاق افتاد و در آن 9 روزی که زمان داشتیم توانستیم طرز فکر بازیکنان را تغییر دهیم و یک سری نکات فنی که در هشت دیدار قلبی اتفاق افتاده بود، چه نکات مثبت و چه نکات منفی مانند اشتباهات روی توپهای ساده را به بازیکنانم نشان دادیم و جلسات زیادی را پشت سرگذاشتیم و به دیدار با آمریکا رسیدیم و عملکرد خوبی مقابل این تیم و بعد مقابل هلند داشتیم. این دو رقابت سنگین را به فاصله کمتر از 24 ساعت پشت سر گذاشتیم و سنگینتر اینکه اگر رقابت با فرانسه را به این لیست اضافه کنیم در 60 ساعت سه رقابت سنگین داشتیم. واقعاً فکر میکنم بعد از دو دیدار سنگین با آمریکا و هلند بازیکنانم از نظر بدنی تخلیه شدند و انرژی لازم برای دیدار سخت با فرانسه را نداشتند. فاصله بین دیدار با هلند و فرانسه 18 ساعت بود و این مقدار زمان برای تیممان کم بود. آن هم تیمی که شرایط سختی را پشت سر گذاشته بود.
میتوانستیم بردهای بیشتری بهدست بیاوریم
ممکن است برخی دوستان اعتقادشان بر این باشد که شرایط برای برخی تیمهای دیگر به این گونه بود و دو دیدار سخت را پشت سر هم برگزار کردند اما آنها پس از انجام دو دیدار یک روز استراحت میکردند و سپس دو رقابت سخت دیگر را برگزار میکردند؛ اتفاقی که برای تیم ملی والیبال ایران افتاد این بود که سه رقابت سخت را پشتسر هم برگزار کرد و سپس یک روز فرصت استراحت داشت و سپس دیدار چهارم را انجام دادیم.
یک مورد دیگر که برای تیم ملی والیبال خوب نبود این است که زمانی تیم شما از ابتدای رقابتها با پیروزی کار را آغاز میکند و با توجه به کسب انرژی بیشتر انجام سه دیدار پشت سرهم مسئله چندان سختی نیست اما با توجه به شرایط تیم ایران در لیگ ملتها، انجام 2-3 رقابت متوالی سخت بود ولی درمجموع با کسب دو پیروزی رقابتهای لیگ ملتها را به پشت سر گذاشتیم.
اعتقاد دارم با توجه به سایر تیمهای شرکت کننده در لیگ ملتها و نمایش تیم خودمان، میتوانستیم بردهای بیشتری بهدست بیاوریم و هر هفته حداقل صاحب دو پیروزی شویم. هفته اول مقابل صربستان که رقیب اصلیمان برای انتخابی المیپک بود فرصت را از دست دادیم. همچنین دیدار با آرژانتین که می توانستیم 3 بر صفر یا 3 بر یک برنده باشیم، حتی فرصت برتری 3 بر دو نیز امکانپذیر بود ولی نتیجه را واگذار کردیم. در هفته دوم چیزی که باید اتفاق میافتاد این بود که تیم ایران برابر بلغارستان و ترکیه به پیروزی برسد، اما این اتفاق رخ نداد. اگر این دو پیروزی کسب میشد حداقل اتفاقی که برای تیم ایران میافتاد این بود که هماکنون در لهستان و در مرحله نهایی لیگ ملتها حضور داشتیم و در رنکینگ جایگاهمان ارتقا پیدا میکرد. شرایطی پیش آمده بود که نگران بودم بهخاطر اتفاقات رخداده، در رنکینگ به رتبه بیستم سقوط کنیم.
درمجموع مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم و بهقول برخی از دوستان همیشه دنبال کسی میگردند که بیاید و نجاتمان دهد. از سال 2015 تا امروز فکر میکنم هفتمین مربی تیم ملی والیبال ایران باشم. من را فاکتور بگیرید در بین شش مربی قبلی از قهرمان اروپا تا قهرمان المپیک در کارنامه آنها پیدا میشود ولی در ایران فقط میخواهیم یک نفر را بیاوریم و بگوییم مسئولیت تیم ملی والیبال را بپذیر و والیبال را نجات بده ولی اینگونه نمیشود.
ذهن برنده را نشان دادم
قبل از انتخابی المپیک، برخی دوستان از من گله کردند که چرا گفتی فقط 10 درصد شانس رسیدن به المپیک را داریم؟ اما من واقعیت را گفتم. شرایط و امتیازات سایر تیمها را با تیم خودمان و همچنین شرایط و نیازهای صعود به المپیک و رقابتهای تیم ایران را بررسی کرده بودم و با توجه به این مسائل نظر داده بودم اما بسیاری از دیگر دوستان به ذهن برنده اشاره و روی آن تاکید میکردند. در این مدتی که مسئولیت تیم ملی والیبال ایران را عهدهدار شدم ذهن برنده را نشان دادم ولی آن کسی که قول صعود به المپیک و حضور در مرحله نهایی لیگ ملتها را داده بود و بر ذهن برنده تاکید زیادی داشت، نتوانست کاری کند. پس باید برخی ساختارها را عوض کنیم و فقط این نیست که یک مربی بیاوریم و او نجاتمان دهد. اینگونه نیست و باید ابزار این کار آماده باشد. در بحث مدیریت طی سالهای گذشته تغییر و تحولات زیادی داشتیم. مدتی داورزنی بود و سپس به وزارت ورزش رفت و ضیایی آمد و مجدداً داوری جایگزین او شد و برای مدتی نیز فتاحی آمد و مجددا داورزنی به فدراسیون والیبال بازگشت. این تغییر و تحولات لطمه بزرگی به والیبال ایران زد و مورد بعدی به امکانات بازمیگردد. میرویم و امکانات کشورهای دیگر را میبینیم.
امیدوارم تقوی شرایط خوبی را از نظر کمپ برای تیم ملی والیبال درست کند
واقعیت این است که در ایران فقط همین یک سالن فدراسیون را داریم در صورتی که سایر تیمها امکانات بیشتری در اختیار دارند. هر تیم ملی را که دیدم حداقل 3-4 سالن کنار هم در اختیارشان بود و در طی یک جلسه تمرینی، همزمان یک گروه مشغول تمرین توپگیری بود، گروه دیگر تمرین دفاع میکردند و گروهی دیگر نیز مشغول انجام تمرین سرویس بودند، ولی تیم ایران فقط یک سالن دارد و باید برای آینده به آن فکر کنیم و با توجه به صحبتهایی که با رئیس فدراسیون داشتم متوجه شدم وی شبانهروز در تلاش است تا شرایط خوبی از نظر امکانات را برای والیبال بهوجود آورد. امیدوارم که وی به کمک سایر مسئولان بتواند شرایط خوبی را از نظر کمپ، برای تیم ملی والیبال درست کند چون پتانسیل خوبی داریم اما امکاناتمان به نسبت کشورهای دیگر واقعا کمتر است و باید فکری اساسی به حال این موضوع گردد.
تمرینات تیم ملی را دیر شروع نکردیم
در خصوص دیر شروعشدن تمرینات هم باید بگویم تمریناتمان را دیر شروع نکردیم، بخاطر اینکه لیگ والیبال نوزده یا بیست فروردین تمام شد، اما اردوی تیم ملی از 18 فروردین آغاز شد و تازه یک سری از بازیکنان که در 7-8 فروردین مسابقاتشان تمام شده بود را زودتر دعوت کردیم سپس بازیکنانی که در فینال حضور داشتند را دعوت کردیم و درنهایت لژیونرها نیز به تیم اضافه شدند و از این نظر دیر شروع نکردیم چون درنهایت صبر کردیم رقابتهای لژیونرها هم به اتمام برسد و به تیم اضافه شوند.
باید طرز تفکرمان را تغییر دهیم
فدراسیون در زمان محدودی که در اختیار داشت کارش را به نحو احسن انجام داد، برای اولین بار بود که قبل از آغاز مسابقات لیگ ملتها در کمپ اختصاصی تیم ملی برزیل حضور یافتیم و سه رقابت تدارکاتی بسیار خوب با تیم اصلی برزیل انجام دادیم و این مسئله برای تیم ایران خوب بود ولی بحث عدم شناخت پائز نسبت به تیم ایران و طرز تفکر بازیکنان نیز بر عدم نتیجه گیری تیم اثر داشت. اگر میخواهیم نتیجه بگیریم باید طرز تفکرمان را تغییر دهیم و صرفا دنبال نتیجه گرفتن نباشیم و دنبال پشتوانهسازی هم باشیم البته این کار را انجام میدهیم، اما آنطور که باید نتیجه نمیگیریم. در تیمهای پایه عناوین قهرمانی بدست میآوریم اما در رده بزرگسالان بازیکنان ایران متوقف میشوند. رقابت ایتالیا و فرانسه را ببینید ایتالیا با تیمی متفاوت مقابل فرانسه قرار گرفت و تیم اصلی ایتالیا نبود. آنها از بازیکنان اصلی فقط در دو هفته ابتدایی و برای قطعی کردن سهمیه المپیک و حضور در مرحله نهایی لیگ ملتها استفاده کردند و سپس در مرحله نهایی لیگ ملتها از تیمی جوان در کنار یکی دو بازیکن باتجربه از جمله پاسورشان بهره گرفته بودند ولی در ایران این کار را نکردیم و انتظار هم داریم کارها بهخوبی پیش برود.
ایران باید مانند ژاپن برنامهریزی کند
سال گذشته چهار تورنمنت داشتیم لیگ ملتها، قهرمانی آسیا در ارومیه، بازیهای آسیایی و انتخابی المپیک پاریس؛ بسیار صحبت کردیم و پیشنهاد دادیم که چهار تورنمنت پشت سرهم برای تیم ملی اصلی ایران سنگین و سخت است و بازیکنان فرسوده میشوند و نتیجه مطلوب هم نخواهیم گرفت و همینگونه هم شد؛ نه در لیگ ملتها نتیجه گرفتیم و نه در انتخابی المپیک که اصلیترین رقابتهای تیم ملی والیبال ایران بود. دلخوش به قهرمانی آسیا و رقابتهای آسیایی بودیم، در صورتی که فکر نمیکنم قهرمانی در آسیا و رقابتهای آسیایی به اندازه حضور در مرحله پایانی لیگ ملتها اهمیت داشته باشد. شاید اگر به مرحله حذفی لیگ ملتها راه پیدا می کردیم هم برخلاف ایتالیا باز با بازیکنان اصلی میرفتیم. آنها برای آینده سرمایهگذاری میکنند مانند کاری که ژاپن کرده است. ژاپن فیلیپ بلین را به عنوان دستیار آورد و چندسالی او را در کنار یک سرمربی ژاپنی قرار دادند تا با فرهنگ ژاپن آشنا شود و بازیکنان را بشناسد. حالا ژاپن چنان اعتمادبهنفسی پیدا کرده که اگر شش بازیکن اصلی خود را در اختیار نداشته باشد، 7-8 بازیکن جایگزین میتوانند عملکردی بهتر از نفرات اصلی داشته باشند. والیبال ایران نیز باید به این سمت و سو برود و باید اینگونه برنامهریزی کنیم.
به والیبال، کشور و پرچمم تعصب دارم
زندگی من کلا والیبال است و هرچه را که در زندگی شخصی خود نیز به دست آوردم از والیبال است و به این رشته و پرچم کشورم تعصب دارم. در طول حضور بهروز عطایی به عنوان سرمربی تیم ملی والیبال، ماموریت یافتم تا کنار تیم ملی جوانان به عنوان مدیرفنی باشم و وظیفهام را به نحو احسن انجام دادم. در تیم ملی والیبال گفتند باید دستیار باشی و گفتم اگر اینگونه میتوانم برای تیم ملی والیبال مفید باشم اینکار را میکنم. در بدترین شرایط ممکن گفتند باید سرمربی تیم ملی والیبال شوی و باز قبول کردم با وجود اینکه میدانستم شرایط سختی در پیش دارم اما بخاطر تعصبم به این تیم، والیبال و کشورم این پیشنهاد را پذیرفتم. در تمامی ردههای سنی هم بازی و هم مربیگری انجام دادم و باید هم اینگونه باشد و تحت هر شرایطی که تیم ملی به وجودم نیاز دارد در خدمت تیم کشورم باشم.
دیدار با آمریکا همیشه جذاب است
درخصوص بازی با آمریکا باید بگویم تقابل سختی بود چون مقابل تیمی مربیگری میکردم که سابقه قهرمانی المپیک و جهان را در کارنامه دارد و همیشه جزو 3-4 تیم برتر دنیا بود. جان اسپراو یک مربی باتجربه است و برایم انگیزه خوبی بود که بتوانم بازیکنانم را در آن روز بهخوبی هدایت کنم. تمام تلاشم را کردم تا در شرایط سخت و راحت که بازیکنانم ممکن است عصبی یا خوشحال باشند این مسئله را کنترل کنم و انگیزه داشتم که برنده دیدار با آمریکا باشم.
قبل از اینکه به مصاف آمریکا برویم، 9 روز زمان داشتیم و در طی این مدت روی بازیکنانم حسابی کار کردیم. نشان دادن نکات مثبت و منفی بازیکنان، اولین نکته مثبتی بود که توانستیم انجام دهیم و از نظر روحی و روانی نیز توانستیم شرایط آنها را بهبود بخشیم. اولین آزمایشمان پس از این 9 روز نیز دیدار با آمریکا بود که هم کادرفنی و هم بازیکنان انگیزه زیادی داشتند. دیدار با آمریکا همیشه جذاب است و هیچ تیمی از پیش برنده نیست و سعی کردم از نظر روحی و روانی این دیدار را در ذهن بازیکنان به شکلی جا بیندازم که متوجه شوند تقابل با آمریکا دیداری حیاتی است و بازیکنانم نیز به نحو احسن در زمین حاضر شدند. با سرمربیای روبرو بودم که هرلحظه تغییر تاکتیکی میداد و دستش بازتر بود، مثلاً اندرسون توان حضور در دو پست دریافتکننده و پشت خط زن را دارد و اسپراو در حین مسابقه این تغییر پست را با بازیکنانش انجام میداد. از قبل همه این مسائل را میدانستیم و برای هر شرایطی برنامه داشتیم که مثلا اگر اندرسون به پشت خط برود چه برنامهای انجام دهیم و یا اگر دیفالکو در این شرایط قرار گرفت باید چهکاری کنیم و این مسئله با یک برنامهریزی خوب ممکن بود. جا دارد از همکارانم و آنالیزورهایم تشکر کنم چون همه سنگ تمام گذاشتند. انگیزه و بحث فنی به تیم ایران کمک کرد ولی شخصا چیزهایی از جان اسپراو یاد گرفتم بهخصوص پس از پایان رقابت که او گفت میخواهیم در المپیک رقابت کنیم، اما همچنان در حال یاد گرفتن هستیم اما اگر یک مربی دیگر مثلا من این را بگویم که درحال کسب تجربه هستیم برخورد خوبی صورت نمیگیرد و همه بد برخورد میکنند.
به نظر من باید از همین الان برنامهریزی خوبی داشتهباشیم و اگر قرار است بازیکنی کم و زیاد شود از همین حالا تکلیفش مشخص شود. بازیکنان را زمانی که دراختیار باشگاهها نیستند دراختیار بگیریم و در تمرینات آنها را داشته باشیم و خواستهها و برنامهریزیهایمان را مشخص کنیم.
نباید بگوییم همه مربیان ایرانی بد نتیجه می گیرند
اعتقادم بر این است که نیروهای داخلی را نباید فراموش کنیم. یک جمله را لازم میدانم بگویم. اگر پیمان اکبری خوب نتیجه نمیگیرد او نماینده سایر مربیان ایرانی نیست که بگوییم پس همه مربیان ایرانی بد نتیجه میگیرند. مربیان ایرانی خوب زیادی داریم از محمد وکیلی که قهرمان جهان شده تا غلامرضا مومنی، محمدرضا تندروان، رحمان محمدیراد، سعید رضایی، علی فتاحی و … تعداد زیادی مربی ایرانی خوب داریم که میتوانند به تیم ملی والیبال ایران کمک کنند و نباید منتظر باشیم یک نفر از بیرون بیاید و والیبال ایران را نجات دهد. در گذشته آلکنو را آوردیم که سابقه قهرمانی المپیک را داشت چرا اتفاق خاصی برای والیبال ایران نیفتاد؟ پس باید از همین امروز یک استراتژی و برنامهریزی خوب برای تیم ملی والیبال ایران داشته باشیم و این استراتژی فاکتورهای خاص دارد از جمله اینکه دغدغه بازیکنان را کم کنیم شاید یکی از دلایلی که بازیکنان ایرانی بازیکنان دیگر کشورها به تیم ملی نمیآیند به علت امنیتی است که در جاهای دیگر برای بازیکن ایجاد میشود و به بازیکنانمان نیز حق میدهم. ولی باید راهحلی پیدا کنیم تا بازیکنان امنیت داشته باشند و اگر در تیم ملی حضور مییابند و تمام توانشان را میگذارند و دچار مصدومیت و آسیبدیدگی میشوند، فدراسیون والیبال باید مسئولیت بپذیرد و این گارانتی را برای بازیکن قائل شود که اگر خدایی نکرده اتفاق ناگواری افتاد بخشی از زندگی بازیکن را تامین کند.
از تمام توانمان استفاه نکردیم البته باید بگویم امسال از تمامی بازیکنانی که میتوانستد در تیم ملی والیبال حضور داشته باشند دعوت کردیم و اگر کسی به هرعلتی نیامد خودش میداند و مسئولان فدراسیون.
نباید حسرت المپیک را بخوریم
باید یک برنامهریزی درست کنیم هم از نظر امکانات درست پیش برویم و هم بازیکنان را بهخوبی هدایت کنیم و فقط این نیست که چندساعت بیاییم و تمرین کنیم و برویم. اینگونه نیست خیلی مسائل دیگر میتواند دخیل باشد. خیلی چیزها را باید یاد بگیریم و الان زمانش را داریم. دیگر نمیتوانیم بنشینیم و حسرت المپیک را بخوریم. المپیک برای تیم ایران از دست رفته و تمام شده است و نباید به عقب برگردیم که چرا به المپیک نرفتیم. باید ببینیم چه راههایی وجود دارد تا مسیر درست را انتخاب کنیم و به پیش رویم و در آینده بتوانیم حداقل به شرایط قبلی برگردیم و روی سکوی المپیک و جهانی قرار گیریم.
باشگاه و تیم ملی باید سیستم یکسان داشته باشند
در باشگاههایمان سلیقهای عمل میکنیم. 6-7 ماه بازیکنان در اختیار باشگاهها هستند و معتقدم باید یک هماهنگی خوبی بین مربیان تیم ملی و باشگاهی صورت گیرد تا همهچیز در سیستمی یکسان و یکپارچه اتفاق بیافتد و پیش بروند. مسئلهای که از تیم ملی والیبال برزیل در مدت حضورمان در کمپ اختصاصی تیم برزیل دیدم و تیمهای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان همگی در یک سیستم قرار داشتند و تمرین میکردند. بازیکنان با استعداد زیادی داریم که اگر سلیقهای عمل کنیم، به آنها آسیب میرسد. ممکن است در باشگاهی بازیکنان زیر نظر یک مربی بادانش باشند و مشکلی نباشد اما در برخی باشگاهها دانش مربیان کمتر باشد. بگزارید اینگونه بگویم ممکن است دانش همه آنها زیاد باشد ولی نوع و سبک تمرین کردن فرق داشته باشد و به نظر من این یکسانسازی حتماً نیاز است. بازیکنان ایرانی از نظر شکل تمرینات و حتی از نظر فکری نیاز دارند تا درک کنند که این کار و تکنیک صرفا مختص به باشگاه نیست و برای تیم ملی والیبال نیز همین تکنیک وجود دارد و این هماهنگی حتما باید بهوجود بیاید.
خانزاده حیف شد
بازیکنی مثل پوریا حسینخانزاده از پتانسیل بالایی برخوردار است و حیف شد. از لیگ ملتهای سال گذشته یک سری اتفاقات برایش افتاد. در دو هفته ابتدایی لیگ ملت های پارسال اکثر رقابتها را فیکس به میدان رفت ولی در هفته آخر این اتفاق رخ نداد. در مسابقات جوانان جهان تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان جهان شد، شخصا در آنجا حضور داشتم و تیم ملی جوانان ایران با همکاری تیمی و کمک او توانست قهرمان شود.
ولی از آنجا که تیم جوانان برگشت و خانزاده به اردوی تیم بزرگسالان اضافه شد، اولین تورنمنتش قهرمانی آسیا در ارومیه بود که او کلا به میدان نرفت، سپس رقابتهای آسیایی در چین بود که در نبود تیم اصلی ژاپن با نفرات ذخیره و تیم دوم نیز میتوانستیم قهرمان شویم از خانزاده جوان استفاده نکردیم و در انتخابی المپیک نیز از او استفاده نکردیم. با توجه به پتانسیلی که پوریا داشت باید در این رقابتها به میدان میرفت تا تجربهاش بیشتر میشد و اشتباهات و ترسی که برابر بازیکنان بزرگ وجود دارد با حضور در این تورنمنتها برطرف شود و تجربه کسب کند و امسال هم حتی هفته اول و دوم لیگ ملتها با وجود پیشنهاد چندبارهای که به پائز دادیم که او در شرایط خوبی است از پوریا استفاده نکرد و حیف شد، ولی من با توجه به شناختی که از تواناییهای پوریا داشتم بلافاصله از همان ابتدای دیدار با آمریکا او را در ترکیب قرار دادم.
کسی کم کاری نمیکند
در مواقعی که داریم میبازیم میدانیم که مردم ایران نسبت به تیم ملی والیبال ایران حساس هستند و نتایج تیم بر مردم تاثیرگذار است ولی تمام تلاشمان این است که بهترین نتیجه را بگیریم. تمام بازیکنانم برای کسب بهترین نتیجه تمام تلاش خود را کردند و اینگونه نیست که کسی کمکاری کند و در این شرایط که فشار زیادی روی آنهاست، باز تلاش میکنند که برنده از زمین خارج شوند ولی برخی مواقع برابر تیمهایی قرار میگیریم که از تیم ایران بهتر تمرین کردند و شرایطشان بهتر است و وقتی شرایط نابرابر است باید توقعاتمان را در همان سطح نگه داریم و اعتقادم این است که باید گذشته را فراموش کنیم. بازگشت به گذشته میتواند درس و تجربهای برای تیم باشد، ولی باید از الان برای یک برنامهریزی بهتر و ساختن بازیکنان جدید استارت بزنیم و روندی را برای ساختن یک تیم رویایی جدید آغاز کنیم البته این مهم، نیازمند یک برنامهریزی خوب از سوی فدراسیون والیبال، کادرفنی خوب و بازیکنان باانگیزه است و از مسئولان رده بالای کشورمان نیز انتظار میرود تا از والیبال حمایت کنند. فکر میکنم فدراسیون والیبال جزو 3-4 فدراسیون برتر کشور است و از آنها انتظار میرود که به نحو احسن از فدراسیون والیبال حمایت کنند و اگر میخواهیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم باید این اتفاق رخ دهد.
زمان کولاکوویچ این اتفاق رخ داده بود و او در این کار موفق بود و تنها مدال جهانی که داشتیم با او به دست آمد و قهرمانی آسیا و رقابتهای آسیایی بدست آمد و حتی در یک دوره از لیگ ملتها پنجم شدیم ولی در قهرمانی جهان نتایج خوبی نگرفتیم.
سال قبل نباید به قهرمانی آسیا فکر می کردیم
نکته مهمی که از زمان بازیگری خود و در طول 10-15 سال حضور در تیم ملی و 3 سال دستیاری کنار کولاکوویچ یاد گرفتم و بارها به مسئولین فدراسیون والیبال گفتم این بود که تیم ملی والیبال را به دو تورنمنت نزدیک به هم اعزام نکنید. اتفاقی که پارسال افتاد و تیم ملی والیبال پس از قهرمانی در رقابتهای آسیایی مستقیم به انتخابی المپیک در برزیل اعزام شد. در چنین شرایطی اصلا به قهرمانی آسیا نباید فکر میکردیم و باید اینها را تفکیک کنیم.
اگر قرار باشد یک مربی 2-3 ماه بیاید و با ما کار کند و به کشورش برگردد و دوباره سال بعد با همین روند بیاید، این مسئله هیچ کمکی به والیبال ایران نمیکند. اگر میخواهیم این کار را بکنیم باید شناخت خیلی خوبی نسبت به لیگ کشورمان و بازیکنان داشته باشیم و رقابتهای لیگ را نیز رصد کنیم اینگونه نباشد که بگوییم بازیکنان بروند و رقابتهایشان در لیگ را انجام دهند و بعد از لیگ آنها را بیاوریم. این شناخت به نظر من به زمان زیادی نیاز دارد.
شرایط لیگ ایران با بقیه کشورها فرق میکند. اکثر مربیان بزرگ مانند بلینجینی و دیگر دوستانی که در باشگاهها کار میکنند، همه بازیکنانشان در لیگ ایتالیا و لهستان به میدان میروند که دو لیگ خوب دنیا هستند و بازیکنان جلوی چشم همگان حضور دارند ولی بازیکنان ایران آنجا نیستند که شناختمان کامل باشد و اکثرشان در دل لیگ خودمان هستند. کیفیت لیگ ایران با آنها زیاد است و نباید خودمان رو گول بزنیم مثلا در فاکتور سرویس، تیمی برنده است که سرویسهایی با سرعت بالای 120 کیلومتر بزند و به این مرز نرسیدیم، چون هنوز این اتفاق در لیگمان نیفتاده است. اگر قرار باشد این اتفاق رخ دهد باید یک نفر باشد که صفر تا صد لیگ ایران را بداند. اگر مربی خارجی باشد حداقل به زمانی 3-4 ساله نیاز دارد تا بتواند شناخت پیدا کند.
باید از همین الان برای 4 سال آینده آماده شویم
از سال 2015 در سطح سرمربی تیم ملی با هفت تغییر، در بین تیمهایی که نتیجه گرفتند بیشترین تغییر را داشتیم. برزیل به آن عظمتش کلا یم تغییر داشت رزنده سرمربی بود، سپس یک مربی دیگر و دوباره رزنده آمد. فرانسه نهایتاً دو مربی جابجا کرده، آمریکا دست به تغییر نزده چون آن شناخت به وجود آمده، اما در ایران همیشه به دنبال تغییر هستیم. به شما قول میدهم اگر مربی بعدی بیاید و نتیجه نگیرد بلافاصله بهدنبال برکناری او و آوردن مربی جدیدی خواهیم رفت. باید زیرساختها را درست کنیم و اگر زیرساخت درست باشد هر مربی که بیاید میتواند موفق باشد. ولاسکو مربی بزرگی است، در زمان حضور او تمام امکانات لازم را داشتیم اما با ولاسکو نیز به المپیک راه پیدا نکردیم و در انتخابی المپیک باختیم ولی یک سری زیرساختهایمان داخلی بود که واقعا درست بود یک سری بازیکنان آنموقع بودند که برای حضور در تیم ملی و شناخته شدن در سطح مسابقات جهانی انگیزه زیادی داشتند و این همکاری به نتیجهای برد-برد برای ولاسکو و ایران تبدیل شد، چون او تا قبل از آمدن به ایران در چند تیم از جمله اسپانیا و چک نتیجه نگرفت ولی کمک زیادی به والیبال ایران کرد و طرز فکر بازیکنان را تغییر داد. فدراسیون نیز از این فرصت استفاده کرد ولی بعد از ولاسکو دنبال راه بهتری نبودیم. باید رو به جلو حرکت کنیم. اینگونه نیست که در والیبال هزینه صورت نگیرد. امسال همه چیز در اختیار تیم قرار گرفت و جا دارد از تقوی تشکر کنم. ولی الان 4 سال زمان داریم و نباید بگوییم تا 4 سال دیگر چگونه میشود و باید از همین الان برای 4 سال آینده آماده شویم.
دیدگاهتان را بنویسید