سرمربی خارجی بهدردبخور فوتبال به ایران نمیآید
به طور مرسوم و معمول، انتظارکشیدن برای حضور یک مربی پرآوازه در لیگ برتر و فوتبال ایران، تقریبا امری محال است. دلیلش میتواند متعدد باشد ولی همگی تقریبا ذیل مقاصد سیاسی قرار میگیرند. یکی از آنها «ایرانهراسی» بهراهافتاده در دیگر کشورهاست. چه خوشمان بیاید و چه نه، به قدری تبلیغات علیه ایران در کشورهای اروپایی و... ترویج پیدا کرده که حتی اگر پیشنهاد مالی درخور توجهی هم به مربیان اغلب درجه دو اروپایی هم از ایران برسد، از سوی آنها رد میشود.
پرسپولیس، موفقترین تیم ایران در دهه گذشته، این روزها بهشدت به دنبال جذب یک سرمربی مشهور خارجی است. آنها بعد از قطع همکاری با خوان کارلوس گاریدوی اسپانیایی، فعلا و به طور موقت با کریم باقری به عنوان سرمربی کار را جلو بردهاند ولی بیمیلی این مربی ایرانی برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس در قامت مرد شماره یک فنی، باعث شده مسئولان باشگاه دربهدر در پی جذب یک سرمربی جدید باشند.
ولی در این سو هواداران پرسپولیس هم هراسان از فوت وقت، رفتهرفته به عملکرد مدیریت این باشگاه انتقاد کرده و نگران این هستند که مبادا شبیه به اتفاقات ابتدای فصل، مربی بهدردبخوری به پرسپولیس نیاید. البته واضح است که اینجا منظور از مربی بهدردبخور، مربی مشهور و معروفی است که سابقه نشستن روی نیمکت تیمهای بزرگ را داشته باشد، وگرنه چهبسا مربی گمنامی از راه برسد و افتخارات زیادی کسب کند.
اما واقعیتی که در این بین پنهان و مغفول مانده، اتفاقات سیاسی است؛ درست است که کارکردن در تیم پرطرفداری مثل پرسپولیس که تقریبا هر سال پای ثابت حضور در لیگ قهرمانان سابق و نخبگان جدید است، میتواند برای مربیان زیادی وسوسهانگیز و سکوی پرتاب مجددی باشد، ولی نگاههای سیاسی به ایران و معضلاتی که در روابط بینالملل وجود دارد، اجازه نمیدهد مربی خارجی بهدردبخوری به ایران بیاید. البته در این بین صحبت از استثنائات نیست و شاید پیش بیاید که یک مربی مشهور هم بالاخره در همین روزها تصمیم بگیرد به ایران بیاید و هدایت باشگاهی یا تیم ملی را برعهده بگیرد، ولی به طور مرسوم و معمول، انتظارکشیدن برای حضور یک مربی پرآوازه در لیگ برتر و فوتبال ایران، تقریبا امری محال است.
اکثر آنها اولین جملهای که به زبان میآورند، این است که ایران اصلا شبیه به چیزی که رسانههای دیگر کشورها یا تعدادی از مردم دیگر قارهها میگویند نیست. اتفاقا اگر آنها پا به اینجا بگذارند و جامعه ایرانی را درک کنند، میتوانند مسیر را برای ورود دیگر اسامی بزرگتر هم فراهم کنند ولی همیشه هم همهچیز مطابق میل پیش نمیرود. حتی با وجود چنین اظهاراتی باز هم دیده شده که یکی دو مربی خارجی که قصد ورود به ایران را داشتهاند، در جایگاه مربی و دستیار، با بادیگارد وارد میشوند و خیلی زود پی میبرند که ایرانهراسیِ ترویجیافته، پایگاه درستی ندارد. این مورد یکی از اتفاقاتی است که خارجیهای اسم و رسمدار سریعا به پیشنهاد کار در ایران پاسخ منفی میدهند.
هرچند تمام ماجرا نیست. معضل بعدی که اتفاقا آنهم سیاسی است، مربوط به تحریمهای اعمالشده علیه ایران است. درست است که نزد تعدادی از مسئولان ایرانی تحریمها کاغذپاره است، ولی در عمل بر ریزترین اتفاقات رخداده در حوزه ورزش هم اثرگذار است. پیشتر سابقه داشته که مربی بزرگی از فیلتر نخست، یعنی حضور در ایران، رد شده ولی حضورش دوام چندانی نداشته است. عمدهترین موضوعی که باعث شده حضورشان کوتاه شود، تحریمهای بانکی است. طرف ایرانی بهسادگی نمیتواند دستمزد مد نظر مربیان خارجی را بپردازد.
دیدگاهتان را بنویسید