۱۰ علت برای بدترین استقلال ۱۲ سال اخیر
استقلال چگونه از نایبقهرمانی در فصل گذشته به یک تیم میانۀ جدولی در لیگ تبدیل شد؟
تیم استقلال نیمفصل اول رقابتهای لیگ برتر را با رتبه ناامیدکننده دهم به پایان رساند؛ رتبهای دورازذهن که با نام تیم پرافتخار و پرطرفداری مثل استقلال در فوتبال ایران بههیچعنوان تناسب ندارد. این در شرایطی است که حالا این سؤال بزرگ ایجاد شده چه افراد و عواملی در ناکامی مطلق نیمفصل اول بیشترین نقش را ایفا کردهاند؟! دراینبین البته باید نیمفصل اول را به دو بخش فنی و مدیریتی تقسیم کرد؛ در مباحث فنی این دوران به دو بخش حضور نکونام و موسیمانه تقسیم شده و در بخش مدیریتی نیز اگرچه سمیعی بار تمامی اتفاقات نیمفصل اول را به دوش کشید؛ اما حوادث مرتبط با استقلال در عرصه مدیریتی را میتوان به دو بخش قبل و بعد از تغییرات هلدینگ و استعفای احمد شهریاری تقسیم کرد. هرچند مشکلات استقلال در نیمفصل اول ناشی از ترکیبی از مسائل فنی، آمادگی بدنی، مدیریتی و روانی بود و باعث شد این تیم با ناکامی تقریباً مطلق به کار خود در این نیمفصل پایان بدهد. حال اینکه در این مدت چه افراد، حوادث و مسائلی بیشترین نقش را در ناکامی استقلال داشتند، در ادامه ۱۰ دلیل مهم را که باعث حضور استقلال در رتبه دهم جدول شده است، بررسی میکنیم.
۱- مشکلات فنی در شروع فصل
آغاز ضعیف فصل و عدم هماهنگی لازم در سیستمهای اتخاذ شده و ترکیب تیم، یکی از دلایل عمده ناموفق بودن استقلال در نیمفصل اول بوده است. آزمونوخطا در ترکیب، عدم انسجام تیمی و اتخاذ تاکتیکهای ناموفق ازجمله عواملی بودند که تیم در ابتدای فصل نتوانست روند مطلوبی داشته باشد. همچنین نداشتن یک سیستم بازی ثابت و روشن به مشکلات تیم اضافه کرد. اگرچه مدتزمان کوتاهی در بازیهای ابتدای فصل نکونام هدایت استقلال را برعهده داشت؛ اما این چهره نیز تغییرات مکرری را در ترکیب و سیستم تیم اعمال کرد تا درنهایت نکونام با استقلالیها قطع ارتباط کند.
۲- ضعف بدنی و مصدومیتهای مداوم
وضعیت بدنی بازیکنان و مصدومیتهای مکرر تأثیر زیادی در عملکرد تیم داشت. مشکلات بدنی و آمادهسازی ناکافی پیش از شروع فصل، موجب شد بسیاری از بازیکنان نتوانند بهطور کامل در بازیها حاضر شوند. این امر در کنار خستگی ناشی از بازیهای پیاپی و برنامه زمانبندی فشرده ناشی از حضور در دو جام داخلی و بینالمللی، به کاهش کیفیت عملکرد بازیکنان منجر شد. دراینخصوص بهجرئت میتوان مدعی شد در هیچ هفتهای از این رقابتها تمامی اسکواد تیم در اختیار سرمربی قرار نداشته و بعضاً ستارههای بزرگ تیم بهخاطر مصدومیتهای کوچک و بزرگ بخش زیادی از دیدارهای نیمفصل اول را ازدستدادهاند.
۳- عدم هماهنگی در خط دفاعی
خط دفاعی استقلال در نیمفصل اول از ضعیفترین بخشهای تیم محسوب میشود و اشتباههای فردی، ضعف در سازماندهی دفاعی و عدم اعتماد متقابل میان مدافعان، موجب شد تیم در بسیاری از بازیها گلهای سادهای دریافت کند. نبود یک مدافع میانی کارآمد و مستحکم، یکی از مشکلاتی بود که تیم استقلال نتوانست آن را حل کند. دراینبین نه نکونام و نه موسیمانه هیچکدام به یک ترکیب دفاعی مشخص در سیستم تاکتیکی خود نرسیده و ضعف بازیکنانی مانند سلیمی، فلاح و حتی زکیپور و مصدومیت چهرههایی مانند چشمی، سیلوا و مرادمند در دیدارهای مهم باعث شد ساختار دفاعی تیم برعکس همیشه به پاشنه آشیل آبیها در نیمفصل اول تبدیل شود.
۴- مشکلات در خط حمله و گلزنی
یکی دیگر از نقاط ضعف مهم استقلال، مشکلات جدی در خط حمله و گلزنی بود، حتی باوجود بازیکنان هجومی با تواناییهای فنی مناسب، این تیم نتوانست موقعیتهای گل زیادی بسازد و بهراحتی از آنها استفاده کند. عدم تنوع در تاکتیکهای هجومی و ضعف در بهرهبرداری از موقعیتها، سبب شده استقلال در بسیاری از بازیها نتواند پیروزیهای مورد انتظار را کسب کند. دراینبین غیبت و سپس مصدومیت مهرههای کلیدی مانند محمدی و همچنین اسلامی و برآوردهنشدن توقعات توسط بلانکو و رمضانی باعث شد مشکلات عدیدهای در این بخش برای استقلال ایجاد شود. ضمن اینکه در پیش فصل نیز بازیکنی با تبحر بالا در امر گلزنی برای استقلال جذب نشد.
۵- عدم پشتیبانی کافی از سرمربی
فشارهای زیادی از سوی هواداران، رسانهها و بهخصوص مدیریت در زمان هدایت تیم توسط نکونام به سرمربی وقت وارد شد. این فشارها بر تصمیمگیریهای کادر فنی تأثیر منفی گذاشت و درنهایت منجر به عدم ثبات در ترکیب تیم و تغییرات تاکتیکی متعدد شد، همچنین عدم حمایت کافی از سرمربی در مواقع بحرانی موجب شد تیم نتواند در شرایط سخت، اعتمادبهنفس لازم را پیدا کند. در ادامه نکونام جای خود را به موسیمانه داد و اگرچه وضعیت تیم بهصورت کلی در خط دفاعی بهتر و ذهنیت شکست از سر استقلالیها تا حدودی پاک شده، اما روند نتیجهگیریهای سینوسی این تیم با این سرمربی آفریقایی ادامه پیدا کرد.
۶- ضعف مدیریت در نقلوانتقالات
ضعف در برنامهریزی برای نقلوانتقالات تابستانی یکی از عوامل اصلی افول استقلال در نیمفصل اول بود. بازیکنانی که به تیم اضافه شدند، بهخصوص در دیدارهای ابتدای فصل نتوانستند بهطور کامل با شرایط و نیازهای تیم هماهنگ شوند. همچنین مشکلات مالی و عدم توانایی در جذب بازیکنان موردنیاز کادر فنی در ابتدای فصل، تیم را از داشتن یک ترکیب قوی و متوازن محروم کرد. از سوی دیگر بدهیهای باشگاه به بازیکنان و مربیان پیشین و عدم توانایی در جذب اسپانسرهای جدید، فشار زیادی را به تیم وارد کرده است. این وضعیت همچنین بر وضعیت روحی و تمرکز بازیکنان تأثیر منفی گذاشته است.
از سوی دیگر در ابتدای فصل باوجودآنکه استقلال در دو فاز دفاعی و هجومی نیاز به تقویت داشت، این امر نادیده گرفته و نقطه قوت این تیم در جناحین با تغییرات روبهرو شد و بهطور مشخص حردانی، ملیپوش سمت راست این تیم با رضاییان (به گواه کارشناسان یکی از نقاط ضعف سپاهان در فصل گذشته بود) جابهجا شد. در سمت چپ نیز دیگر مهره نهچندان موفق سپاهان در فصل گذشته یعنی زکیپور به استقلال بازگشت تا این سیاست نقلوانتقالاتی تعجب هواداران فوتبال را در پی داشته باشد. دراینبین البته بسیاری از نیازهای کادر فنی در ابتدای فصل توسط مدیریت باشگاه نادیده گرفته شدند.
۷- عدم انسجام در کادر مدیریتی
ضعف در تصمیمگیری در کادر مدیریتی و نبود هماهنگی میان مدیران باشگاه، باعث ایجاد بحرانهای داخلی شد. این وضعیت موجب شد مدیران نتوانند بهدرستی بر مسائل مالی، فنی و اجرایی باشگاه نظارت داشته باشند و تیم از این ناهماهنگیها آسیب دید.
۸- بحران روحی و روانی تیم
بحرانهای روانی و فشارهای ناشی از عملکرد ضعیف در ابتدای فصل، بهخصوص در مواجهه با شکستها باعث کاهش روحیه بازیکنان شد. تیم استقلال در مواجهه با چالشها و مشکلات نتوانست بهسرعت از بحرانهای روانی عبور کند و این موضوع بر عملکرد تیم در ادامه فصل تأثیر منفی گذاشت. موسیمانه نیز بهدفعات در کنفرانسهای خبری خود به این موضوع اشاره کرده و کسب نتایج ضعیف توسط استقلال را به مسائل روحی و روانی و نداشتن اعتمادبهنفس در بین شاگردانش عنوان کرد.
۹- نداشتن شرح وظایف مشخص در هلدینگ خلیجفارس
همچنین هلدینگ خلیجفارس بهعنوان مالک باشگاه که باید مسائل مالی آبیها را حل کند، در عمل نتوانسته نقش خود را بهطور کامل در راهبری موارد بنیادی در باشگاهی مانند استقلال ایفا کند. محدودیتهای مالی این هلدینگ باعث کاهش توان مالی باشگاه برای جذب بازیکنان مؤثر و ارائه امکانات به تیم شده است، بنابراین نقش شهریاری و هلدینگ در کنار سوءمدیریت در باشگاه در این زمینه نمیتواند نادیده گرفته شود، زیرا این افراد بهنوعی در ایجاد شرایط فعلی دخیل بودهاند.
۱۰- موسیمانه!
البته این بخش نه بهعنوان دلیل اصلی برای ناکامی، بلکه بهعنوان بخشی در این پروسه به آن اشاره شده است. موسیمانه تیمی کم انگیزه را تحویل گرفته و در این ۳ ماه او تمام سعی خود را کرد تا استقلال را از لحاظ روحی و روانی متحول و سپس روشهای تاکتیکی خود را به تیم تزریق کند و آنها را ترویج دهد، اما شاید عدم شناخت از ابزار و موجودیهای خود و عدم تطابق بین خواستههای فنی او با بازیکنانی که توانمندی لازم برای اجرای آنها را ندارند، باعث شد این چهره آنچنان که باید در زمان حضور در استقلال در کسب نتیجه لازم در این تیم بزرگ موفق عمل نکند و توقعات را برآورده نسازد. این در حالی است که او بهدفعات از نداشتن ابزار لازم در تیمش برای رسیدن به موفقیت و نحوه بستهشدن این تیم و مشکلات دیگری مثل بدنسازی و... انتقادهایی کرده است.
نکته قابلتوجه اینکه استقلال با موسیمانه تا اینجای کار در ۸ بازی میانگین ۱.۲۵ امتیاز را به دست آورده این در حالی است که در ۷ بازی قبل از آن نیز این تیم متوسط ۱.۱۴ امتیاز را به دست آورده تا همین امر مؤید آن باشد که میشود عامل دهم را با تسامح به این سرمربی نسبت داد.
دیدگاهتان را بنویسید